من زانو هایم را درآغوش گرفته بودم.... درحالی که تو برای آغوش دیگری زانو زده بودی!!
نخ داخل شمع از شمع پرسید:چرا وقتی من میسوزم تو آب میشی؟
شمع گفت:مگه میشه کسی که در قلب منه بسوزه ومن اشک نریزم.......شمعتم رفیق